در بحث سینمای ملی و بومی، دفاع مقدس جایگاهی ویژه دارد. پدیدهای که در همان سالهای آغازین انقلاب، کشور را در تمامی جنبهها تحت تاثیر قرار داد و سینما نیز از این امر جدا نبود. در نتیجه خیلی زود توجه سینماگران به سمت جبههها جلب شد و از سوی دیگر تلاش برای حضور و مشارکت در مبارزه فرهنگی طی جریان جنگ، فیلمسازان تازهای را به سینمای ایران معرفی کرد آنچه که طی چهار دهه تحت عنوان سینمای دفاع مقدس شناخته میشود، ترکیبی است از مولفههای ژانری سینمای جنگی و حماسی و تعاریف فرهنگی و بومی از جنبههای معنوی و رویکرد متفاوت رزمندگان در مقایسه با رویدادهای مشابه در نقاط مختلف دنیا که به دفاع مقدس هویتی منحصر به فرد بخشیده است. از این رو سینمای دفاع مقدس را میتوان به چند بخش تقسیم کرد؛ از یکسو آثاری را داریم که مشخصا با محوریت جنگ، جبهه و میدان نبرد ساخته شدهاند و از سوی دیگر آثاری که به پیامدهای جنگ بر زیست عمومی مردم در ابعاد سیاسی، اجتماعی و معنایی میپردازند، چه در دوران جنگ و چه در سالهای پس از آن
«عقابها» محصول ۱۳۶۳
با اینکه همچنان رکورد فیلم در تعداد مخاطب دستنیافتنی است و دهه شصت جایگاهی افسانهای برای سینمای ایران داشت، که گاه حتی اکرانهای مجدد آن هم در بین پرفروشترین فیلمهای سال قرار میگرفت، بیشتر از آنکه با تعریف رایج سینمای دفاع مقدس همخوان باشد، یک اکشن جنگی است. ساموئل خاچیکیان تکنسین باسابقه و کهنهکار سینمای ایران در سالهای ابتدایی دهه شصت که کشور همچنان تحت تاثیر انقلاب و جنگ بود، تصمیم گرفت که بر اساس وضعیت موجود یک فیلم جذاب و گیرا بسازد که موفق هم شد، اما با توجه به رویکرد و تفکر غالب در عرصه مدیریت فرهنگی آن سالها، موفقیت فیلم چندان خوشایند نبود و برای عوامل فیلم دردسرساز شد! سعید راد، جمشید هاشمپور، شهاب عسگری و رضا رویگری بازیگران اصلی فیلم هستند
«بلمی به سوی ساحل» محصول ۱۳۶۴
دومین ساخته رسول ملاقلیپور که او را بهعنوان یک فیلمساز به شهرت رساند و از اولین فیلمهای نمونهای که در گستره تعریف سینمای دفاع مقدس قرار میگیرد و توجه و تحسین مسئولان وقت را به همراه دارد. مانند بسیاری از فیلمهایی که بعدا از آن الگو گرفتند، با ترکیبی از تنش و اکشن برآمده از میدان جنگ، معنویت و شاعرانگی و فرهنگ ایثار و شهادت مواجهایم
«پرواز در شب» محصول ۱۳۶۵
ملاقلیپور تجربه خود در فیلم قبلی را گسترش و ارتقا میدهد و در اجرا نیز به ساخت و پرداخت بهتری میرسد. با جزییات روایی، امکانات فنی و بازیگران بیشتر. «پرواز در شب» در جشنواره فجر دوره پنجم با استقبال هیئتداوران مواجه میشود و در حضور «خانه دوست کجاست؟»، «ناخدا خورشید» و «اجارهنشینها» جایزه بهترین فیلم را کسب میکند
«گذرگاه» محصول ۱۳۶۵
شهریار بحرانی یکی دیگر از چهرههای مهم در دهه شصت است که به شکلگیری و تحکیم مفهوم سینمای دفاع مقدس کمک کرده. در حالی که آثار او در سالهای بعدی به آرامش و لطافت شهرت دارند، فیلمهایی که درباره جنگ ساخته بهشدت خشن و تکاندهنده هستند! از جمله همین «گذرگاه» که در میان فیلمهای دوران ابتدایی کارنامهاش شهرت بیشتری دارد. بحرانی در دهه هفتاد هم سعی کرد که با «حمله به اچ سه» یکی از مهمترین عملیاتهای نظامی دوران جنگ را در قالب یک اکشن جنگی و حماسی روایت کند که مشخصا بضاعت فنی سینمای ایران در آن دوران برای روایت چنین داستانی کافی نبود
«کانیمانگا» محصول ۱۳۶۶
باز هم یکی دیگر از رکوردهای عجیب و غریب سینمای ایران در دهه شصت. «کانی مانگا» جزو معدود فیلمهای ساخته شده درباره جنگ هشتساله است که به نیروهای تکاور ارتش پرداخته. این ساخته سیفالله داد که فرامرز قریبیان هم نقش اصلی آن را ایفا میکند، بیش از هر فیلم دیگری در تاریخ سینمای ایران روی پرده بوده؛ بازهای نزدیک به ۱۵ سال! جدای از این رکورد و روایت اکشن، فیلم جزو معدود تصاویر از عملیاتهای تکاوری و همچنین مناطق جنگی در ناحیه کردستان است
«مهاجر» محصول ۱۳۶۸
ابراهیم حاتمیکیا به دلیل تسلط فنی و سلیقه بصریاش خیلی زود خودش را بهعنوان استعدادی برآمده از سینمای دفاع مقدس معرفی کرد. بعد از دو فیلم «هویت» و «دیدهبان»، با «مهاجر» به تحسین و موفقیتی فراتر از انتظار در جشنواره فجر دست پیدا کرد و مورد توجه منتقدان قرار گرفت. «مهاجر» فضایی متفاوت و کمتر تجربه شده در جریان جنگ را به تصویر میکشد، بر پایه تجربه هدایت و کنترل هواپیماهای بدون سرنشین برای شناسایی. بعد از پایان جنگ، حاتمیکیا جنگ را فراموش نکرد و سینمای دفاع مقدس را در بعد پساجنگی دنبال کرد
«هور در آتش» محصول ۱۳۷۰
شاید غافلگیرکننده باشد که یکی از مهمترین فیلم های دفاع مقدس اولین ساخته کارگردانش است. «هور در آتش» که ماجرای حضور و جستجوی پیرمردی در خط مقدم جبهه را روایت میکند، علاوه بر تصاویر چشمگیر در حاشیه نبردهای آبی در نیزارها، مهدی فقیه را هم به شمایلی ماندگار و تکرارپذیری در فیلمهای اینچنینی تبدیل کرد. عزیزالله حمیدنژاد بدون تاکید و تظاهر، روی موقعیتهای انسانی در دل جنگ دست میگذارد و این امر را در فیلمهای بعدی او که با موضوع جنگ ساخته شده هم، مانند «ستارگان خاک»، «شکوفههای سنگی» و «اشک سرما»، میبینیم
«از کرخه تا راین» محصول ۱۳۷۲
حاتمیکیا بعد از تجربه ناموفق «وصل نیکان»، جنجالیترین فیلم خود تا آن زمان را جلوی دوربین برد. داستان رزمندهای که دچار عارضه شیمیایی شده و حالا که دوران سخت درمان خود را در آلمان پشت سر میگذارد، با تردیدهای بسیار نسبت به باورها و آرمانهای خودش مینگرد. فیلمی بهشدت احساساتگرایانه و تاثیرگذار که جلوه دیگری از توانایی حاتمیکیا را در فیلمسازی به تصویر کشید و نشان داد که در سینما به دنبال پرسشهای مهمتری میگردد. بازیهای علی دهکردی و هما روستا در نقش خواهر و برادری که تفاوت عقیده باعث جدایی و انسانیت باعث پیوند ناگسستنی آنهاست، مانند موسیقی متن مجید انتظامی از دیگر عناصر فراموشنشدنی فیلم است
«کیمیا» محصول ۱۳۷۳
یکی از مهمترین و محبوبترین فیلمهای دفاع مقدس با اینکه جنگ به صورت عینی و فیزیکی سهم کمی از قصه دارد و این اهمیت بیشتر از کیفیت و تاثیرگذاری جنبههای ملودرام قصه میآید که در بستر جنگ و تبعات آن شکل گرفته. جنگزدهای پس از سالها اسارت وقتی که آزاد میشود، پی میبرد که خانوادهاش را از دست داده و تنها فرزندش توسط پرستار حاضر در منطقه جنگی بزرگ شده. این سرآغاز کشمکشهایی پر از احساسات میان شخصیتهای قصه است. احمدرضا درویش که بیشتر با پروژههای بزرگ و بهعنوان تکنسین شناخته میشود، بیش از همیشه در شخصیتهای خود عمیق شده و نقشآفرینی خسرو شکیبایی، بیتا فرهی و رضا کیانیان هم این تجربه را ماندگار کرده است. درویش با فاصلهای نه چندان زیاد، فیلم جنگی «سرزمین خورشید» را هم با نقشآفرینی خسرو شکیبایی جلوی دوربین برد که اثر متفاوت و قابل توجهی محسوب میشود
«بوی پیراهن یوسف» محصول ۱۳۷۴
حاتمیکیا بار دیگر به سراغ جنبهای مهم از تبعات پساجنگی رفت اما این بار برخلاف «از کرخه تا راین» واکنشهای مثبت کمتری را برانگیخت. با این وجود، گذر زمان باعث شد که فیلم به ماندگارترین تصویر سینمای ایران از آزادسازی اسرا و انتظار خانوادههای اسرا و آزادگان تبدیل شود. از جمله دیگر نکات قابل توجه فیلم، همکاری با بازیگران و ستارگان سرشناس همچون علی نصیریان و نیکی کریمی است که از سیر تغییرات در رویکرد و کارنامه حاتمیکیا خبر میداد
«سفر به چزابه» محصول ۱۳۷۴
یکی از مهمترین آثار کارنامه رسول ملاقلیپور که در بدو امر با واکنشهای منفی مواجه شد اما بعدا جایگاه یک فیلم کالت را پیدا کرد. البته پخش نسخه کاملتر فیلم در قالب یک مینیسریال تلویزیونی را هم نباید در این اقبال ثانویه بیتاثیر دانست. ماجرا درباره عوامل ساخت یک فیلم جنگی است که با حضور در منطقه، مرز زمان و مکان برای آنها به هم میریزد و برمیگردند به دوران جنگ. ایدهای مدرن که ترکیب آن با شیوه پرداخت بومی و بیریای ملاقلیپور به تجربهای خاص منجر شده است
«لیلی با من است» محصول ۱۳۷۴
کمدی خطشکنی که در زمان خودش ساخت آن غیرممکن به نظر میرسید اما حاصل آن چنان بود که علاوه بر جوایز مختلف به یکی از بهترین نمونهها در سینمای دفاع مقدس تبدیل شد، در شرایطی آگاهانه خیلی از کلیشههای رایج در همان سینما و افراد منتسب به آن را دست میانداخت. این امر بدون فیلمنامه متفاوت رضا مقصودی و کارگردانی ظریف کمال تبریزی، که آن سالها در اوج قرار داشت، ممکن نبود داستان درباره فیلمبرداری است که نمیخواهد به جبهه برود اما به ماموریت اعزام میشود. در جریان ماموریت تظاهر میکند که میخواهد برود خط مقدم، در عمل دنبال بهانه برای فرار است اما تمام تلاشهایش نتیجه عکس میدهد و آخر سر با آرپیجی تانک میترکاند! پرویز پرستویی بعد از این فیلم خیلی زود تبدیل شد به یکی از مهمترین بازیگران سینمای ایران و با تجربیات متفاوتش مدام مخاطبان سینما را غافلگیر کرد
«آژانس شیشهای» محصول ۱۳۷۵
اهمیت فیلم نه فقط در کارنامه حاتمیکیا، سینمای دفاع مقدس و سینمای سیاسی بلکه در مقیاس تاریخ سینمای ایران قابل بحث و بررسی است. شاید همچنان مهمترین فیلم پساجنگی باشد چرا که تقابل آرمانهای دیروز با واقعیت و مصلحت امروز را به تصویر میکشد؛ آرمانی که در شخصیت حاج کاظم تبلور یافته. رزمندهای که اعتقاد دارد برای کشورش جنگینده اما حالا سرزمین و مردمی که او زندگیاش را بابت آنها فدا کرده، فراموشش کردهاند «آژانس شیشهای» طی نزدیک به ربع قرن قدمت، همچنان مهمترین شمایل از سینمای دفاع مقدس است؛ در حالی که فقط یک گلوله در آن شلیک میشود. و فیلم همچنان کارکرد خود برای تفسیرها و تحلیلهای سیاسی و اجتماعی را هم حفظ کرده و مهمترین الگوی فیلمسازان نسلهای بعدی برای پرداختن به یک موضوع سیاسی ملتهب است
«مزرعه پدری» محصول ۱۳۸۱
یکی از بهترین آثار کارنامه رسول ملاقلیپور که شاید عصاره سینمای ایدهآل او را هم در خود داشته باشد اما همزمانی نمایش با «دوئل» موجب شد که زیر سایه آن قرار بگیرد و دستاوردهای ملاقلیپور چه در روایت، چه در اجرا و خلق لحظات و تصاویر منحصربهفرد کمتر به چشم بیاید. نویسندهای که درباره جنگ مینویسند و در خیالش هنوز با خانواده از دست رفته اش زندگی میکند، موقع بازگشت به منطقه وقایعی را از دوران جنگ به یاد میآورد. مهدی احمدی، آتنه فقیهنصیری و جمشید هاشمپور بازیگران اصلی فیلم هستند
«دوئل» محصول ۱۳۸۲
زمانی که به نمایش درآمد، با القاب و عناوینی همچون عظیمترین پروژه سینمایی تاریخ ایران از فیلم یاد میشد که همچنان نیز با گذشت دو دهه، فیلم از نظر تکنیکی سرپا و در لحظاتی کاملا تحسینبرانگیز است. ابعاد پروژه به اندازهای بود که در ادامه کار برای احمدرضا درویش سخت شد و به سختی پروژهای توجهش را جلب کرد. شاید تنها نکته این باشد که فقدان یک قلب تپنده و احساسی در فیلم احساس میشود و قصه از آرمانها و تعاریف رایج سینمای دفاع مقدس به سمت یک اثر حماسی هیجانانگیز فاصله میگیرد ماجرایی درباره یک گاوصندوق در دو بازه زمانی، سالهای جنگ و بیست سال بعد، که رازها و ناگفتههای بسیاری به آن وابسته است. از جمله دیگر نکات جالب فیلم، وزنی است که بر دوش بازیگران جوان و تازهوارد آن زمان یعنی پژمان بازغی و کامبیز دیرباز قرار داده شده، آن هم در حضور چهرههای سرشناس دیگری همچون سعید راد، پرویز پرستویی، پریوش نظریه، انوشیروان ارجمند و هدیه تهرانی که نقشآفرینی کوتاهی دارد
«خداحافظ رفیق» محصول ۱۳۸۲
این ساخته بهزاد بهزادپور در مقایسه با بسیاری از فیلمهای بزرگ و مهم سینمای دفاع مقدس ، اثر کوچک و جمعوجوری است که در زمان نمایش هم چندان دیده نشد. اما بعدها بهواسطه پخش تلویزیونی طرفداران زیادی پیدا کرد که احتمالا علت اصلی آن حس خالص و فضاسازی به شدت رمانتیک و دلنشین فیلم است. شهدایی که پس از سالها به هوای دیدن دوست همرزمشان به شهر میآیند و میبینند که اوضاع چگونه تغییر کرده
«اتوبوس شب» محصول ۱۳۸۵
کیومرث پوراحمد پس از موفقیت ویرانگر «شب یلدا» سالها طول کشید تا اثر تحسینبرانگیز دیگری بسازد و بعد از «اتوبوس شب» نیز همچنان با این بحران دستوپنجه نرم میکند. این فیلم سیاهوسفید با رویکرد روایی نسبتا مدرن، داستان نوجوانی را به همراه یک راننده پیر روایت میکند که باید گروهی از سربازان عراقی اسیرشده را به مقصد برساند. این سفر علاوه بر آن که درامی را بر پایه مفهوم بلوغ این پسر نوجوان شکل میدهد، نگاهی انسانی و ضدجنگ دارد به انسانهایی که بنا به جبر شرایط به روی هم اسلحه میکشند. خسرو شکیبایی، مهرداد صدیقیان نوجوان و محمدرضا فروتن با نقشآفرینیهای خود به فیلم جان بخشیدهاند
«اخراجیها» محصول ۱۳۸۵
بازگشت کمدی به میدان جنگ تنها حاشیه و جنجال فیلمی نبود که به یک فرنچایز پرفروش در سینمای بعد از انقلاب منجر شد. مسعود دهنمکی با سابقهای جنجالی در عرصه مطبوعات و بعد مستند، فیلمسازی را با فیلمی شروع کرد که رکوردهای فروش را شکست و خیلی زود به گفتمان رسمی و فرهنگ عامه راه پیدا کرد، در حالی که با وجود اهمیت متنی و فرامتنی، مجموعه «اخراجیها» هیچوقت از جانب عموم منتقدان با واکنشهای مثبتی روبهرو نشد گروهی از اراذل و اوباش با نیتی ریاکارانه به جبهه میروند اما در این سفر به درکی تازه از مرام و معرفت میرسند و از جان میگذرند. در قسمت بعدی شاهد اسارت دستهی اراذل هستیم و در قسمت سوم با پرشی بیست ساله، به دوران معاصر میآییم و حضور شخصیتها در دوقطبی انتخابات و تلاش برای رسیدن به قدرت را دنبال میکنیم. به غیر از کامبیز دیرباز در نقش مجید سوزوکی، اکبر عبدی، امین حیایی، ارژنگ امیرفضلی، محمدرضا شریفینیا و... نیز در فیلم اول و قسمتهای بعدی حضور دارند
«روز سوم» محصول ۱۳۸۵
حصر، سقوط و فتح خرمشهر یکی از مهمترین رویدادهای دوران دفاع مقدس است که با وجود پتانسیل دراماتیک بینظیر آن، در سینما اثر چندانی از آن دیده نمیشود. یکی از معدود تجربیات مرتبط با خرمشهر «روز سوم» ساخته محمدحسین لطیفی است که به شکلی غیرمنتظره برای او سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی را نیز به همراه داشت. داستان در ابتدای جنگ اتفاق میافتد و شاهد مقاومت مردمی در برابر تهاجم نیروهای عراقی هستیم که بسیاری از آنها تا چندی پیش در همین شهر و کنار ساکنان بومی همزیستی داشتند. احتمالا با گذشت زمان ده، پانزده ساله تاثیر فیلم به مراتب باید کمتر شده باشد، با این وجود همچنان خالی از نکات قابل توجه نیست، مانند بازی حامد بهداد در نقش یک افسر عراقی عاشقپیشه و خشن که جزو نقاط برجسته در کارنامه بازیگری او به شمار میآید
«فرزند خاک» محصول ۱۳۸۶
محمدعلی باشه آهنگر تمام کارنامه سینمایی خود را به دفاع مقدس اختصاص داده، چه در دوران جنگ و چه پس از آن. اما «فرزند خاک» بود که نام او را بر سر زبانها انداخت و تا به امروز نیز همچنان بهترین و گیراترین تصویر از پدیده تفحص پیکر شهداست که این موضوع را در دل داستانی انسانی با جزییات زیاد و به شیوهای تاثیرگذار به نمایش میگذارد. شبنم مقدمی و مهتاب نصیرپور نقشهای اصلی فیلم را ایفا میکنند و موقعیت جغرافیایی بکر قصه، در مناطق زیبای کردستان، نیز به طراوت فیلم افزوده است
«روزهای زندگی» محصول ۱۳۹۰
پرویز شیخطادی که کار خود را بهعنوان طراح صحنه فیلمهای حاتمیکیا شروع کرده بود، بعد از چند تجربه جمعوجور در عرصه کارگردانی، «روزهای زندگی» را ساخت که با استقبالی فراتر از انتظار در جشنواره روبهرو شد. داستان درباره زوجی پزشک (با نقشآفرینی حمید فرخنژاد و هنگامه قاضیانی) و مشغول خدمت در بیمارستان صحرایی است که با هجوم نیروهایی عراقی چارهای جز دفاع و مبارزه ندارند؛ آن هم در حالی که مرد بیناییاش را به دلیل سانحه از دست داده
«ملکه» محصول ۱۳۹۰
احتمالا عموم مخاطبان سینما کمتر از این فیلم متفاوت محمدعلی باشه آهنگر چیزی شنیدهاند، چرا که در اکران عمومی با اقبال چندانی روبهرو نشد و رویکرد ضدجنگ آن هم واکنشهای متفاوتی را در بر داشت. اما با این وجود یکی از تحسینشدهترین فیلمها در تمام ادوار جشنواره فجر و سایر رویدادهای سینمای ایران است و در طراحی صحنه (عباس بلوندی)، موسیقی متن (حسین علیزاده) و فیلمبرداری (علیرضا زریندست) به زمان خود فراتر از استانداردهای داخلی. ترکیب بازیگران فیلم هم که عموما از میان تئاتریها انتخاب شده بودند، امروز و با گذشت یک دهه به مراتب شهرت بیشتری پیدا کردهاند: میلاد کیمرام، حمیدرضا آذرنگ، مهدی سلطانی، مصطفی زمانی و هومن برقنورد قصه درباره دیدهبان جوانی است که در پالایشگاه آبادان موقعیتی ویژه برای رصد نیروهای عراقی پیدا میکند و همین دید متفاوت درک انسانی تازهای را از هر دو جبهه به همراه دارد
«ایستاده در غبار» محصول ۱۳۹۴
محمدحسین مهدویان که پیشتر با سریال مستند «آخرین روزهای زمستان» نام خود را بهعنوان یک استعداد میان علاقهمندان پیگیر سینما جا انداخته بود، همان تجربه فرمی و روایی را در ابعادی متفاوت به سینما آورد و داستان حاج احمد متوسلیان یکی از مهمترین شخصیتهای دوران دفاع مقدس را به شکلی غیرمنتظره روایت کرد. قبل از جشنواره همه از «ایستاده در غبار» بهعنوان یک مستند تجربی کنجکاویبرانگیز یاد میکردند اما اولین نمایش آن همه را شگفتزده کرد؛ اثری متفاوت و کمنظیر نه فقط در مقیاس سینمای دفاع مقدس بلکه در مقایسه با کلیت سینمای ایران. موفقیت فیلم راه برای ادامه فعالیت مهدویان در سینمای ایران باز و هادی حجازیفر را به یکی از بازیگران پرکار سینما تبدیل کرد
«ویلاییها» محصول ۱۳۹۵
بعد از موفقیت غافلگیرکننده «ابد و یک روز» و تثبیت جایگاه سعید ملکان بهعنوان یکی از تهیهکنندگان صاحب نظر و سلیقه، همه انتظار تجربهای مشابه از او داشتند اما ملکان مسیر متفاوتی را انتخاب کرد و باز هم به یک کارگردان فیلم اولی میدان داد. ساخته منیر قیدی به سراغ یکی از قصههای ناگفته در دوران جنگ میرود؛ همسران رزمندگان. و از زاویهای دیگر به اثرات جنگ بر روی زیست و خانواده و نقش زنان میپردازد. «ویلاییها» از آن جهت اهمیت دارد که بعد از سه دهه به سراغ روایتی کمتر شنیده شده از اتمسفر سالهای جنگ میرود. طناز طباطبایی، پریناز ایزدیار، ثریا قاسمی و صابر ابر از جمله بازیگران فیلم هستند
«تنگه ابوقریب» محصول ۱۳۹۶
سعید ملکان در مقام تهیهکننده یک بار دیگر به سراغ دفاع مقدس رفت، این بار مستقیم به میدان جنگ. داستان آخرین عملیات جنگی مهم که بعد از قطعنامه به وقوع میپیوندد و تعداد زیادی از رزمندگان که در مسیر بازگشت به خانه بودند، به صحنه برمیگردند و برای دفاع از خاک شهید میشوند. ساخته بهرام توکلی به دلیل تسلط تکنیکی و اجرای چشمگیر صحنههای نفسگیر سروصدای زیادی به پا کرد اما به همان اندازه از نظر شخصیتپردازی و جنس نگاهی به سرنوشت مختوم آنها دارد مورد بحث قرار گرفت. در خیلی از صحنهها هم آنقدر روی اجرای باشکوه و پیچیده تاکید شده که مخاطب قصه و شخصیتها را فراموش میکند. حضور گرم و تاثیرگذار امیر جدیدی و جواد عزتی باعث شده که فراتر اجرای صحنههای عظیم نبرد، فیلم حس گرما و انسانی هم پیدا کند